باران باران ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

مامان فاطیما ونینی بلا

بهترین لحظه عمرم

سلام عسل مامان . عمر من.جیگر من .نفس من . مامانی پریروز من و بابا رضایی مرخصی گرفتیم تا بریم سونو و ازمایش برای شما. نمیدونی چه استرسی داشتم. راستشو بخوای بابا رضا هم استرس داشت به روش نمیاورد می خواست منم استرس نگیرم .یادت باشه تو هم به روش نیاریا ههههههههههههههههههههه خلاصه ساعت 9.40 صبح ازمایشگاه نسل امید وقت داشتیم .من که از 6 صبح بیدار بودم .بعدش ساعت 9 راه افتادیم و رفتیم ازمایشگاه. یکم منتظر شدیم بعد ازم اول ازمایش خون گرفتن و بعدشم رفتم سونو . وای مامانی قشنگترین لحظه عمرم بود وقتی صدای قلب کوچیکتو میشنیدم . فقط اون لحظه میگفتم خدایا شکرت مهربونم دوست دارم. بعدشم خانوم دکتره کلی داشت تو رو چک میکرد و گفت خدا رو شکر مشکلی...
27 مرداد 1390
1